صدایم فقط برای اهلبیت است | صدایی که با «آمدم ای شاه پناهم بده» غوغایی در موسیقی آیینی بهپا کرد
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۹۶۰۱۱
الناز عباسیان-همشهری آنلاین: بیشتر او را با قطعه ماندگار «آمدم ای شاه پناهم بده» میشناختیم و به شیوه اوج خوانیاش شهرت داشت اما گرمی و سوز صدایش برای دیگر اهلبیت(ع) هم بینظیر بود؛ تاجایی که زنده یاد استادمحمدرضا شجریان و فرزندش همایون شجریان نیز این نکته را تأکید می کردند. اما زنده یاد استاد محمدعلی کریمخانی از این استعداد و توانایی حنجره طلاییاش تنها برای اهلبیت(ع) استفاده کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او علاوه بر حضور در مجالس مداحی اهلبیت(ع) افتخار این را داشت که در تهیه و تولید آثار موسیقایی نیز فعالیت کند. اجرای ملودی «قطعهای از بهشت» یا همان «آمدم ای شاه پناهم بده»، اجرای قطعهای عاشورایی در حسینیه کربلاییها با همکاری صادق آهنگران و نزارالقطری و تولید آلبوم «ساقی سرمست» به آهنگسازی آریا عظیمینژاد ازجمله آنهاست.
آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگو با این مداح اهلبیت(ع) در ماه محرم سال ۹۸ است. گرچه این اواخر خیلی شکستهترشده و چندان حال مساعدی نداشت اما برای گفتن از ائمه(ع) و ذکر مصیبتشان، بیماری را فراموش کرده و ساعتی همکلام ما شد تا یکی از آخرین گفتوگوهایش را اینگونه ثبت کند و همزمان با درگذشتش مطالعه آن معنی و مفهوم تازه ای پیدا کند. یادش گرامی!
استاد از شروع مداحی و علاقهتان به خواندن برایمان بگویید.
از کودکی قرآن میخواندم و مداحی میکردم. در دوران نوجوانی وقتی در هیئتها و محافل مختلف میخواندم تشویقم میکردند و میگفتند صدای خوبی داری. پدرم هم صدایش خیلی خوب بود ولی نمیخواند. هم پدربزرگ مادری و هم پدربزرگ پدری و هم پدرم صدایشان خیلی خوب بود ولی نمیخواندند. آنچه من بلدم ژنی است و ارثی. نوجوانی و جوانی من در شهر نرجه، آن طرف تاکستان گذشت. من آنجا به دنیا آمدم و تا ۲۰ سالگی هم همانجا بودم و بعد به تهران آمدم و مداحی را با جدیت ادامه دادم. در ایام محرم و ماه مبارک رمضان تمرین مناجاتخوانی و مداحی میکردم.
روزی که آریا عظیمینژاد از شما دعوت کرد تا قطعهای برای امامرضا(ع) بخوانید، فکرش را میکردید این مناجات آنقدرفراگیر و ماندگار شود که دل هر زائری را بلرزاند و حیرت بسیاری از اهالی حرفهای موسیقی را برانگیزد که چطور حنجره شما تا چند گام بالاتر را ادا کرده است؟
همیشه بزرگترین آرزویم، این بود که نوایم مثل اذان مرحوم موذنزاده ماندگار شود. خاطرم هست تقریبا ۱۴ یا ۱۵ ساله بودم که همراه خانواده برای نخستینبار به مشهد مشرف و زائر آقا امامرضا(ع) شدم. نمیدانم چه شد که در همان زیارت اول از آقا خواستم تا عنایتی کند و من یک مدح ماندگار برایش بخوانم. آن زمان تحقق این آرزو یکرؤیا بود و خدا را شکر بعد از گذشت چندین سال دعایم مستجاب شد و همیشه برای این لطف سپاسگزار خدا و امامرضا(ع) هستم.
آلبوم عاشورایی ساقی سرمست شما هم مثل دیگر آثارتان مورد استقبال قرار گرفت. بهنظر شما چرا کارهای شما اینقدر ماندگار میشود؟
هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. من از عمق دل این قطعهها را خواندهام و حس میکردم خدمت امامحسین(ع) و امامرضا(ع) میخوانم بنابراین تلاش میکردم کارم، کم و کسری نداشته باشد.
اگر با دل و جان به سمت و سوی امامحسین(ع) بروی و نیمنگاهی به کارت داشته باشند، کار تو ماندگار میشود. یقین دارم آلبوم ساقی سرمست از این درجه بالاتر هم میرود و حتی جوانان خارج از کشور را نیز شیفته خود کرده و میکند. هرکسی، قطعات منتشر شده من را گوش میکند، از این لحن و صدا متعجب میشود.
به نکته خوبی اشاره کردید؛ سبک اوج خوانی شما زبانزد بوده و حتی همایون شجریان به نقل از پدرشان به این شیوه آوازخوانی تأکید داشته است. کمی درباره این سبک توضیح میدهید.
آقای همایون شجریان به ما لطف دارند و ما قابل این حرفها که ایشان فرمودند، نبودیم. خاطرم هست که در همان دفتر قدیمی شرکتشان در خیابان هفتتیر که با محمد اصفهانی به دیدن استاد شجریان رفته بودیم، همانجا بود که قطعه را خواندم. همایون طبقه پایین بود و وقتی آمد پرسید این صدای چهکسی است؟ استاد مرا معرفی کردند. همایون گفت من طبقه پایین گوشهایم را گرفته بودم! من همینجا از همایون شجریان تشکر میکنم.
شما سبک خاصی هم در اجرای کارهایتان دارید؟
من نه مداح هستم و نه خواننده! باید بگویم این را هم من اختراع نکردم، من خودم را به کسی دیگر میسپارم. میخوانم اما تکیهام جای دیگر است.
تمرین هم کردهاید یا نعمت خدادادی است؟
صدا عنایت پروردگار است، منتها ساختنش و پختنش دست کسی است که از این عنایت برخوردار شده است. من شب و روز زحمت کشیدم، آهنگهای مختلف گوش کردم چه ترکی، چه عربی، چه فارسی و... و تمام این موسیقیها را گوش کردم و از آنها چیزهایی درآوردم. همین قطعهای که برای امامرضا(ع) خواندم -آمدم ای شاه پناهم بده- یا آلبوم ساقی سرمست و یا آنچه برای امام حسین(ع) خواندم به اسم «نجوای عاشورا» و مجید مجیدی کارگردانیاش را برعهده داشت و حاج نزارالقطری و صادق آهنگران هم بودند و به زبانهای عربی، فارسی و ترکی خواندیم، اینها عنایت خداوند است و نظر امام حسین(ع) و ما چیزی از خودمان نداریم.
کسی هم به من یاد نداده است، من خودم گوش کردهام و اینها را یاد گرفتهام. اما برای داشتن صدای خوب دستگاه فایده ندارد، باید زحمت کشید، باید تمرین کرد. البته که دستگاه هم خیلی مهم است اما منظورم در دستکاری، صدای خواننده نیست. مرحوم صبحدل همیشه به من تأکید میکرد که هنگام اوج گرفتن ۳۰ الی ۴۰ سانتیمتر از میکروفون فاصله بگیرم تا صدا جیغ نشود. وقتی اینها را رعایت کنیم نیاز به دستکاری توسط دستگاه نیست.
شما نعمت بزرگی چون صدای زیبادارید اما چرا از این صدا جز در موسیقی مذهبی استفاده نکردید؟
افتخار من این است که از صدایم فقط برای اهلبیت(ع) استفاده میکنم. اینها همه عنایت خداوند است و خداوند ما را بازخواست میکند که من این صدا را به تو دادم، تو کجا مصرفش کردی!؟ من دلم نمیخواهد بهخاطر چند صباحی شهرت و پول از این لطف خدا دور شوم.
صحبتی با مداحان دارید؟ و ویژگی مداحی اهلبیت(ع) چیست؟
من در جایگاهی نیستم که بخواهم در این زمینه اظهارنظر کرده یا نصیحت کنم. اما معتقدم آنچه میخوانیم باید در شأن امامحسین(ع) و اهلبیت(ع) باشد. ما باید اول ببینیم آنچه میخوانیم در شأن اینها هست یا نه، نکند با آنچه من میخواهم بخوانم اینها کوچک شوند و آیا آنچه میخوانم واقعا به دل خودم میچسبد!؟ با ۴ نفر هم باید صلاح و مصلحت کرد، یعنی یا باید خودتان بلد باشید و یا اگر بلد نیستید بپرسید، سؤال کردن ایرادی ندارد.
متأسفانه بعضیها اینطور نیستند و من هم کارهای نیستم که بخواهم جلوی کسی را بگیرم. من زورم بهخودم میرسد و هرقدر بتوانم اصیل، سوزناک و بر مبنای شعرهای اصیل بخوانم، میخوانم. شاید درست نباشد ولی عقیدهام این است که نوحه و روضه مکشوفه خواندن، درست نیست. من ایما، اشاره و در پردهگویی را بیشتر میپسندم. همه از بچگی پای منبر بودهایم، همه میدانیم امام حسین(ع) را چگونه شهید کردهاند، خیمهاش را آتش زدند، لازم نیست شما در هر روضهای، در هر مداحی اینها را تکرار کنید؛ شعری بخوانید که این را در پرده، با ایما و اشاره یا با استعاره بگوید؛ بنشینید یک شعر و آهنگ خوب انتخاب کنید که چهار نفر دیگر هم که بهدست شما نگاه میکنند چیزی یاد بگیرند. تأکید میکنم که مداح باید حرف تازه و شعر تازه و متناسب با مجلس داشته باشد مثلا در میلاد امامحسین(ع) روضه قتلگاه میخوانند که اشتباه است. منظور این است که مواظب باشیم چیزی نخوانیم که کسرشأن مقام شامخ امام حسین(ع) شود.
در زمینه مداحی شاگردی هم تربیت کردهاید؟
نه، گاهی در مساجد و تکایا چیزی بپرسند، پاسخ میدهم ولی اینکه شاگرد داشته باشم، اینطور نیست.
سبک یا صدای چهکسی را در زمینه مداحی میپسندید و گوش میدهید؟
افراد زیادی فارسی، آذری و عربی میخوانند و خوب هم میخوانند اما همیشه گفتهام و بازهم عرض میکنم که صدای مرحوم استاد سلیم موذنزاده اردبیلی واقعا بینظیر و بدون نقص بود. من شک ندارم اگر استاد سمت موسیقی میرفت، با صدایشان دنیا را تسخیر میکرد که البته هماکنون هم با نوای مداحیشان قلبهای بسیاری را تسخیر کردند.
جز مداحی به چه کاری مشغول هستید؟
بیش از ۵۰ سال است که میخوانم اما مداحی شغل و راهی برای امرار معاشم نبوده است. من بازنشسته شرکت چیتسازیام و منبع درآمدم جداست. البته نمیگویم که از مداحی پولی نمیگیرم اما شغل من نبوده و بلکه عشق و علاقهام بوده و هست.
هماکنون مشغول تولید کار جدید هستید؟ درباره آخرین اثرتان هم اگر ممکن است توضیحی بدهید.
محرم سال پیش آریا زنگ زد و گفت که آلبوم جدید ضبط کنیم. از این رو اثر جدید «جان خستگان» همزمان با سالروز تولد امامرضا(ع) منتشر شد. هماکنون کمی کسالت دارم و مشغول کاری نیستم. انشاءالله خدا همه بیماران را شفا دهد حتما این بیماری من هم بیحکمت نیست.
آلبوم عاشورایی ساقی سرمستمحرم۱۳۹۱ پس از چندسال کارکردن، آلبوم عاشورایی «ساقی سرمست» با نوای محمدعلی کریمخانی و آهنگسازی آریا عظیمینژاد منتشر شد. کریمخانی درباره این آلبوم ماندگار میگوید: «این کار یک اثر فاخر آیینی است و باید حق آن ادا شود. نه بهخاطر اینکه من خواننده آن هستم، به این خاطر که این آلبوم، ویژه امامحسین(ع) است». او ادامه میدهد: «تولید آلبوم ساقی سرمست ۳ سال طول کشید. ۱۲ قطعه ۶-۵ دقیقهای است و برایش خیلی زحمت کشیدیم. باور کنید من میخواندم و میآمدم خانه، آریا زنگ میزد، میگفت آقای کریمخانی یک توک پا بیایید، این جایش ایراد دارد و دوباره از سر میخواندم. اینطور نیست که ما یکبار رفته باشیم استودیو و برگشته باشیم. آریا خودش خیلی سختگیر است و شعرها و آهنگ را با هم انتخاب میکنیم.
در همین آلبوم ۱۲ آهنگ هست؛ آهنگهایی جورواجور مثل سهگاه، همایون، بیات ترک، ماهور و... من همه اینها را در آنجا خواندهام. این خود میتواند الگویی برای دیگران باشد». گفتنی است این آلبوم عاشورایی شامل قطعههایی با عنوان این حسین کیست، آرامگه یاد، خاک بهشت، چشمی پر از باران، با من نظاره کن، نیزهها اگر بلند است ز سر تو سربلندند، ساقی سرمست، بانوی مهر، پیراهنی کهآید از او بوی یوسفم، عزای عالم، یک کاروان دل و آرامگه یار است.
خاطره محمد اصفهانی از کریمخانی و صدای اعجابانگیزشمحمد اصفهانی خواننده نامی این صدا را شنیده و به گفته خودش، کریمخانی به نوعی کشف او بهحساب میآید؛ پس همه کاری کرده تا بتواند قدر و قیمت این صدا را بیشتر و بیشتر بشناساند. این خواننده درباره جایگاه و محتوای صدای کریمخانی میگوید:«از سال 64با محمدعلی کریمخانی در یک مراسم آشنا شدم و سالهای بعد نیز که در رادیو با آقای صبحدل همکاری میکردم این دغدغه را داشتم که ایشان را فریاد بزنم، چرا که احساس میکردم صدای کریمخانی شناخته نشده است. راجع به این هنرمند با صبحدل صحبت کردم و قرار شد او از کریمخانی تست بگیرد. این آزمون در محل قدیم رادیو درمیدان ارگ و در یک جای دنج انجام شد و او دو بیتی را برای صبحدل خواند درحالیکه ساعت 10صبح بود و صبح خواندن برای خواننده کار بسیار سختی است. اما هنگامی که صبحدل همان نیمبیت اول را با صدایش شنید گفت: «کافیه برویم استودیو.» اصفهانی در ادامه به کم نظیر بودن این صدا اشاره میکند و میگوید: «صدای محمدعلی کریمخانی صدایی تکرار ناپذیر با حجمی عجیب است. او یک پدیده استثنایی است و لازم نیست که برای این صحبت مدرک و دلیل بیاورم. چرا که آلبوم او منتشر شده است. تأسف میخورم که او در معرفی خود به جامعه کوتاهی کرده است اما چیزی که هست او همیشه از کار با موسیقی نگران بود و میگفت من مداح امام حسین(ع) هستم و با موسیقی نمیدانم چه کار کنم. اما من به او گفتم در این آلبوم با آریا عظیمی نژاد همکاری خواهی کرد و عظیمینژاد از آن هنرمندانی نیست که کسی از کار با او نگران باشد.»
کد خبر 685205 برچسبها اهل بیت خواننده - شجریان خواننده - همایون شجریان مداحیمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: اهل بیت خواننده شجریان خواننده همایون شجریان مداحی محمدعلی کریمخانی شاه پناهم بده آریا عظیمی نژاد آلبوم عاشورایی همایون شجریان برای اهل بیت امام حسین ع ساقی سرمست امام رضا ع اهل بیت ع منتشر شد قطعه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۹۶۰۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مرجع اطلاعات بسیاری از مداحان و حتی برخی از روحانیون سرچ گوگل شده است
فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار میرود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوبهای هنری و قالبهای جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند.
به گزارش مهر، هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسانسازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزشهای لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأتهای مذهبی با جمعیت قابلملاحظهای از افراد جامعه بهویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند میتوانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأتهای مذهبی به مخاطبان خود میدهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان بهویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبهرو شود.
بر همین اساس در بیست و ششمین گام مصاحبه با مداحان با قاسم رضایی مداح اهل بیت (ع) گفتوگو کردیم که بخش اول آن تقدیم نگاهتان میشود:
از نقطه شروع مداحی بفرمائید و اینکه چطور وارد این عرصه شدید؟ از محضر کدام اساتید در این زمینه بهره بردید؟
اجازه میخواهم با یک شعر شروع کنم؛
هر کس به نوحه خوانی او انتخاب شد / از انتصاب حضرت ختمی ماب شد
مداح شد ز روز ازل هر کسی گلش / مخلوط با غبار ره بوتراب شد
این انتصاب ما که بر او نوحهگر شویم / قبل از ولادت من و عالیجناب شد
بر هر زبان اجازه ذکرش نمیدهند / خفاش کی مدیحهگر آفتاب شد
زیر سوالگر برود ذاکر علی / باید برای فاطمه فکر جواب شد
رحمت به محتشم که به یک نوحه خوانیاش / مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
فردا که پرسش از همه گردد چه داشتی / گوید حسین: نوحه سرایان حساب شد
در همین ابتدا بگویم که من حقیقتاً شرمنده اهل بیت هستم، از این جهت وقتی جایی میروم خجالت میکشم که بگویم مداحم و میگویم من استاد دانشگاه هستم. یک زمانی در جوانی بدون لکنت میگفتم من مداحم.
حتی زمانی که در سپاه منصب داشتم هر جا میرفتم میگفتم بگویید ذاکر امام حسین (ع) است اما الان دیگر رویش را ندارم و خود را شرمنده آل الله میدانم. من هم مانند همه شیعیان در دامن پرمهر مادرم حب اهل بیت را دریافت کردم. دایی من مرحوم مشهدی جمال قلی بیگی شاعر و نوحه سرا بود و درس خوانده مکتب خانه بود میگفت و مینوشت بعد همان را با صوت بسیار خوش میخواند. عمویم هم در سالهای قبل از انقلاب وقتی که با هیأت روستا به مشهد مشرف میشدند نوحه میخواند، آن زمان شاید چهل پنجاه تا ضبط صوت میگذاشتند و صدایش را ضبط میکردند.
مردم میگفتند استاد سبزعلی وقتی نوحه میخواند دیگر احتیاجی به روضه نیست. ایضا مرحوم پدرم هم خوش صدا و مشوق خوبی برای ما بودند روستای ما روستای پرجمعیتی بود. یک معلمی داشتیم که اهل نیشابور بود، هیأت را ایشان در روستا بنا کرد، در این هیأت نهجالبلاغه و رساله امام را برای مردم میخواند البته به دلیل شرایط خفقانی که بود میگفت رساله آیت الله خویی یا فلان مرجع است.
یادم است که اولین نوحهام را شب ششم محرم برای حضرت قاسم (ع) خواندم، حتی شعرش هم یادم است؛
خواهرم از حرم گلاب و قرآن بیار که به میدان رود نوگل باغ بهار
قاسم بن الحسن پوشد از خون کفن من غریبم
این اولین باری بود که من خواندم، لرزیدم ولی خواندم از یک طرف عمو و از یک طرف دایی مشوق من بودند نوحه که تمام شد و ترس من هم از خواندن جلوی جمع تمام شد.
من فقط نوحه میخواندم، تا اینکه انقلاب شد. یکی از دوستان ما که در دفاع مقدس به شهادت رسید ایشان اهل دعا و نیایش، دعای کمیل و زیارت عاشورا بود. ) شهید شکرالله غفوری (ما آن موقع اصلاً غیر از دعای توسل بقیه دعاها را نمیشناختیم، این شهید بزرگوار بود که دعا و زیارت خواندن را باب کرد.
من هم کنار ایشان میخواندم، تا اینکه پایم به جبهه باز شد، مخصوصاً در پادگان آموزشی سپاه چون من خوش صوت بودم فرمانده پادگان هر جایی که من را میدید در برنامههای مختلف صبحگاه، شامگاه و غیره دعوت به خواندن میکرد. تا اینکه کم کم علاوه بر نوحه سایر جوانب مداحی را مانند دعا و مناجات را هم شروع کردم. البته شهید جمال قریشی که معاون فرهنگی پادگان بودند خیلی راهنمایی میکرد.
در عنفوان جوانی در روستایمان یک کتابخانه با چهار هزار عنوان کتاب راه انداختم، اما متأسفانه یک روز که از جبهه برگشتم دیدم یک عده کتابها را ورق ورق کرده و در بین میوههای چیده شده گذاشته بودند. خیلی ناراحت شدم و با گریه به خانه برگشتم و ماجرا را برای مادرم تعریف کردم. مردم هم که از ارزش این کتابها آگاه نبودند آنها را برای استفاده در باغ برداشته بودند، برگشتم و از باغها آن مقداری که سالم مانده بود را جمع کردم که چیزی حدود صد و پنجاه عنوان میشد.
علاوه بر خواندن کم کم مطالعهام هم زیاد شد و شروع به نوشتن هم کردم. برای شهید بهشتی یک مقاله نوشتم، در جبهه جایزه گرفتم راجع به نهجالبلاغه هم یک نوشته دارم. یادم هست که درباره نهجالبلاغه نوشته بودم: دری است از درهای بهشت، به عثمان بن حنیف دنیاشناسی میآموزد برای حسن بن علی (ع) فلسفه بلند هستی، را تبیین میکند طلحه و زبیر را به محاکمه میکشد، شیطنت معاویه را برملا میکند و ابوموسی اشعری را در پیشگاه وجدان به محاکمه میکشاند.
شما کدام لشکر بودید؟
ابتدا کردستان و گردانهای جندالله و در سومین اعزام به لشکر ۷۲ رفتم، تقریباً پای ثابت دوکوهه و دعای کمیل و عزاداریها بودم. در آن دوران جواد علی گلی، رضا پوراحمد و حاج محسن هم بودند. خواندن برای یگانهای رزم و تشییع شهدا همیشه بود. بعد از جنگ من مسئولیت دایره قضائی و انضباطی نیروی زمینی سپاه را عهده دار شدم.
در آن موقعیت هم باز پای ثابت حسینیه امام خمینی (ره) در پادگان شهید صفوی بودم، در شهادتها و ولادتها میخواندم. آقا عزیز همیشه میگفت یا رضایی بخواند یا آهنگران، مداح از بیرون نیاورید. ایشان به شدت با مداحان سلبریتی مخالف بود. آقا عزیز جعفری علاوه بر اینکه یک چهره نظامی هستند به شدت هم فرهنگی، دقیق و منظم هستند. تقریباً از این سالها بود که در وادی مجموعه مداحان افتادم.
میتوانم بگویم از هفت هشت نفری که در این برهه با آنها آشنا شدم بهره زیادی بردم. دو جلد کتاب هم در این خصوص دارم. آبرومندان درگاه حسین (ع)، یازده پیرغلام که از دنیا رفتند. جلد دوم زندگینامه ۷۲ نفر از پیرغلامان از استانهای مختلف را نوشتم و بسیار برایم جذاب بود.
مرحوم آقای میرزاعلی آهی را از سال ۶۰ میشناختم، ایشان فرمانده کمیته استان سیستان بود خیلی نمیتوانستم ایشان را ببینیم گاهی در یادواره شهدا یا تشییع شهیدی میشد که میدیدم. از سال ۲۶ ارتباطم با ایشان مانند پدر و فرزندی شد. ایشان بنده را به نوشتن و تألیف کتاب ترغیب میکردند.
تا آن زمان من زیاد نوشته بودم اما دنبال کتاب شدنش نبودم که ایشان دستور دادند، بعد از آن تا کنون ۴۰ عنوان کتاب تألیف کردم که حدود ۶۴ تایش چاپ شده و مابقی هم در حال چاپ است. از دیگر بزرگوارانی که من از آنها آموختم مرحوم نادعلی کربلایی است، فرزند ایشان شهید حسین کربلایی همرزم ما بودند، دو تا از فرزندانشان در جبهه شهید شدند. استاد دیگر حاج اسماعیل ولی خانی بودند که حقیقتاً نظیر نداشتند، ایشان هم پدر دو شهید بودند. نام و زندگینامه این دو مداح گرامی هم در کتابم آوردهام.
از زمانی که بسیج مداحان را تأسیس کردیم با افرادی ارتباط گرفتم که فوق العاده بودند، مانند مرحوم حاج محمود اکبرزاده در مشهد، هر وقت که برای مأموریت به مشهد میرفتم به نجاری ایشان سر میزدم، مینشستم و با ایشان صحبت میکردم و از ایشان اجازه میگرفتم که کارم را در خراسان شروع کنم.
اگر بخواهم کلی بگویم همیشه سعی کردم از همه آدمها حتی از یک بچهای که میدیدم سرمشقی بگیرم. یادم هست در یک سفر کربلا یک آقای مداحی قرآن را به غلط خواند، یک پسربچه هشتساله درگوشی به این آقا تذکر داد که شما اشتباه خواندید، ایشان هم عصبانی شد و فریاد زد گفت بچه برو بگو بزرگترت بیاد پسربچه گفت من نمیخواستم خودم را معرفی کنم من حافظ کل قرآن هستم، داستان آن روز پسربچه و مداح استاد من شد که اگر کاری را بلد نبودم ورود نکنم.
این آموزه دین هم هست و اهل بیت به این مساله توصیه فرمودند که اگر کسی علم کاری را نداشت وارد آن کار نشود که این عین جهالت است. زندگینامه مرحوم علامه، حاج اکبر ناظم، آقا مصطفی هاشمی دانا، خالق فکری اردبیلی و بعضی عزیزان دیگر را نوشتم و سعی کردم از هر کدام بیاموزم.
درباره آثار و تالیفاتتان در زمینه مداحی بفرمائید؟ از بین کتابهای خودتان کدام را مهمتر میدانید و علتش چیست؟
تالیفات بنده در سه حوزه متمرکز است؛ حوزه اول که تخصصم است حوزه حقوقی است. در حال حاضر چند تا از کتابهای حقوقی من در دانشگاه تدریس میشود که یکی از آنها را خیلی دوست دارم. کتاب «حق بر آموزش» مطالعه تطبیقی لوازم و مقتضیات بر آموزش در تمام دنیا کار شده است. این کتاب در خصوص حقوق عمومی نوشته شده و رستههای مختلفی دارد.
جهاد دانشگاهی نام کتاب را به «حقی بر آموزش در اسناد بینالمللی و داخلی» تغییر داده است. از جمله بخشهای این کتاب میتوان به معلولین و آموزش، کودکان کار و آموزش، بازماندگان تحصیل و آموزش، زبان مادری و آموزش، ادبیات دینی و آموزش، جامعه شناسی، بومیسازی آموزش، لیبرالیسم و آموزش، سوسیالیسم و آموزش اشاره کرد.
حوزه دوم تالیفات بنده حوزه کتابهای تاریخی و فقهی است. کتاب «هدایت پنهان» تقریباً سه چهار بار چاپ شده است، این کتاب در خصوص نقش شبکه وکالت در پیامرسانی ائمه علیهم السلام به مردم است. از زمان حضرت جواد (ع) ارتباط مردم با اهل بیت خیلی بسته شد، اما حدود سی وکیل داشتند و از این طریق با مردم ارتباط میگرفتند.
از جمله وکلای ائمه در این دوران علی بن یقطین، علی بن مهزیار، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و نواب اربعه بودند. این کتاب هم کتاب خوبی است که در رسانه هم از آن رونمایی شد. علامه جوادی آملی کتاب را که دیدند بوسیدند و هم از اسم کتاب هم از موضوع کتاب تقدیر کردند.
سومین حوزه تالیفات من حوزه مدیحه سرایی اهل بیت (ع) و شهدا است. چند کتاب درباره شهدا نوشتم، از جمله کتاب «دایرهالمعارف نینوا» که درباره شهدای تیپ نینوا است.
اما در حوزه مداحی سه تا از کتابهایم را خیلی دوست دارم. کتاب «چهره بیغبار عاشورا در مقتل» یک کتاب ۶۶۰ صفحهای است که آیت الله حسینی اراکی در مقدمه آن نوشتند این کتاب در اسلام بینظیر است. این کتاب تدریس هم شده است. در این کتاب ۱۰ عنصر مقتلشناسی را بررسی کردم. فایل کامل این کتاب را به یکی از مراکز مهم فرهنگی فرستادم، یک ماه بعد یک نفر از آن مجموعه با من تماس گرفت و گفت کتاب شما را بررسی کردیم، بسیار عالی است اما در اولویت ما نیست. گفتم میدانم اولویت شما این است که سی شب ماه رمضان تو دعا بگذارید، اگر اولویت فکر و تفکر بود الان به اینجا نمیرسیدیم.
روزی جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث داشتند اما امروز بعضی مداحان در پوشش خود دچار مشکل هستند، بعضی همین حکم ساده تشبه به کفار نداشتن را رعایت نمیکنند لباسهای تنگ یا خارج از شأن یک مداح میپوشند و کار خود را هم درست میدانند.
متأسفانه مرجع اطلاعات بسیاری از مداحان و حتی برخی از روحانیون سرچ گوگل شده است، حتی مقتل را هم از سرچ گوگل به دست میآوردند و همینعدم مطالعه باعث شده تا برخی اطلاعات غلط را به مخاطب خود انتقال دهند.
به هر صورت در این کتاب شانزده عنصر مقتلشناسی بررسی شده است. در جلد دوم آن از دلایل «ما رایت الا جمیلا» گفتم. آیت الله جوادی آملی بر این کتاب تقریض کردند. در این کتاب ۶۰۰ صفحهای چند عنصر مهم و اساسی از ۱۰ عنصر مقتلشناسی را تشریح کردم و همه مطالبی هم که بیان شده بر اساس مبانی دینی، فقهی، روایی و قرآنی بوده است.
کتاب دیگری که جلد سوم همین مجموعه است کتاب فنون مداحی و روضه خوانی است که در آن از فن فهرست کردن، فن گریز، فن روانشناسی زیبایی، اخفا و اظهار خواندن در روضه خوانی و غیره گفتم.
این مجموعه سه جلدی شامل چند هزار صفحه است. متأسفانه متولیان بارها قول مساعدت دادند هنوز یک ریال هم کمک نکردند، مسئولی دیگر قول کاغذ دادند که آن هم محقق نشد، رئیس یک مجموعه شهرداری تهران کلی از کتاب تعریف کردند اما الان دو ماه است که جواب تلفن من را هم نمیدهند.
اما دو خانم و دو تا خواهر شجاع آمدند پای کار و ویراستاری این کتاب را پذیرفتند. برای این کتاب پیش فروش هم گذاشتیم که چند نفر از مداحان نفر آمدند و هر کدام با یک میلیون تومان کتاب را پیش خرید کردند. دو کتاب دیگر هم در حوزه اهل بیت (ع) تألیف کردم. یکی از این کتابها خلاصه آن مجموعه سه جلدی و با عنوان «چه بخوانیم» است. برای این کتاب هم از یک طلبه خواستم تا منابعش را جمعآوری کند. کتاب برای راحتی کار مداحان و روحانیون در قطع کوچک و جیبی است.
متأسفانه ما در کشور مشکل عزم داریم، عزم جدی در خیلی از امور و حوزهها دیده نمیشود، به خصوص حوزههایی مانند اقتصاد، خودرو، فرهنگ و امثال آن با ضعف عزم مواجه هستند. در خصوص مداحی هم به نظرم شاید فقط بنیاد دعبل با همه گرفتاریهایی که دارد، باز هم کارش را درست انجام میدهد.
اما بقیه تشکلها خیلی فعال نیستند و گویی فقط یک اسم دارند، ضربهای که تشکلهای مختلف به جامعه مداحی زدند، ضربه سختی است که راحت نمیتوان جبران کرد. از وقتی که این تشکلها ایجاد شد مجامع الذاکرین کمرنگ شد، برخی ازمجامع ۵ هزار جمعیت داشت، ماه رمضانها جا برای نشستن نبود، جلسات آقای اکبرزاده مشهد جا شاید نبود، البته خود آقای اکبرزاده هم کاریزما داشتن اما به هر نحو مجمع کارش را درست انجام میداد اما متأسفانه تشکلها حتی همان بسیج مداحان که من خودم راه انداختم، اخلال در کار ایجاد کرد.
من از روز اول هم با این کار مخالف بودم، معتقدم هیأت رزمندگان به تمام هیئات کشور لطمه زده است، از وقتی هیأت رزمندگان رو آمد هیأتهای شهرها و استانها به صورت نیمه تعطیل درآمدند، الان خود هیأت رزمندگان هم اینطور شده است. طوری که الان وقتی برنامهای میگیرند زیاد رسانهای نمیکنند، مراسم دعای ندبه شأن ازنظر کمّی تقلیل پیداکرده است، این را از آمار صبحانههایی که آماده میکنند، میگویم. در حالی که برخی جلسات هفتگی در هیأتها بیش از سیصد نفر حضور دارند، آنها نه رسانه دارند، نه امکانات خاص دیگری.
اساسا تعریف شما از فن مداحی چیست و اصلیترین کارکرد فن مداحی را در چه چیزی میبینید؟
رهبر معظم انقلاب درباره مداح و مداحی فرمودند: «مادح خورشید مداح خود است»، در همین جمله کوتاه رازها نهفته است. مداح باید بداند که مدح خورشید میکند. امروز بزرگترین اشکال مداحان ما این است که مداح نیستند و مداحی را فقط برای مداحی انجام میدهند، مانند نمازی که کسی فقط برای رفع تکلیف انجام میدهد. واضح است که چنین نمازی انسان را به معراج نمیبرد.
مداحی که صرفاً برای رفع تکلیف باشد نیز اثری نخواهد داشت، از آن بدتر زمانی است که مداح به قصد خودنمایی بخواند. گاهی هیأتها یا مداح اینقدر درگیر بنر و پوستر و تبلیغات میشوند که از اصل کار مداحی و برگزاری هیأت غفلت میکنند. گاهی هم این حجم از توجه به فرعیات و ظواهر برای پوشاندن ضعفهای اخلاقی و فنی است. در گذشته این همه طلاق در جامعه مداحی وجود نداشت اما امروز متأسفانه هست. همه اینها به این دلیل است که ما تعریف درستی از مداحی نداریم.
مداحی چیست؟ آیا صرف اینکه یک نفر برای دیگران بخواند، این مداحی است، اگر این باشد که خوانندهها هم همین کار را میکنند. مداحی چیزی فراتر از خواندن است، مداحی یعنی به درستی معرفی کردن مادح. امام رضا (ع) فرمودند: درباره ما چیزی از خود نگویید، بلکه همان را بگویید که ما راجع به خودمان گفتیم.
داستان جالبی در این باره از امام صادق (ع) نقل شده است؛ شخصی بر امام صادق (ع) وارد شد دست روی سینه گذاشت و گفت السلام علیک یا شریف، شریف صفت و ویژگی خوبی است ظاهراً این فرد حرف بدی نزده بود امام صادق (ع) قبل از اینکه جواب سلام این شخص را بدهند فرمودند برادر کنیه تو چیست گفت ابوعبدالله امام فرمود سلام علیکم یا ابوعبدالله، گفتند ما را به کنیه خودمان بخوانید، از خودتان برای ما کنیه درست نکنید.
این برخورد امام اهمیت مداحی و درست سخن گفتن درباره اهل بیت (ع) را میرساند، نمیشود هر حرفی را درباره این بزرگواران زد. فرمودند: «ان امرنا صعب مستصعب» امر ما سخت دشوار است. اما متأسفانه امروز برای خیلیها راحت شده و راحت به این قضیه نگاه میکنند. هر فردی با چند مستمع و یک بلندگو و یک شال گردن و خواندن خود را مداح میداند، اینها خوب است اما کافی نیست. مداحی اهل بیت (ع) امر خطیری است و کسی که پا در این عرصه میگذارد باید از جهات مختلف علمی، اخلاقی و عملی روی خود کار کند.
مداحی که میآید در رسانه ملی میگوید مرا به لاک مشکی آن خانم پشت دسته عزایت ببخش، معلوم است که یا چیزی از احکام دین نمیداند یا میداند و اهمیت آن را متوجه نشده است. کسی که لاک میزند جدای از آنکه خود را در پیش نامحرم تزئین کرده که حرام است نماز و طهارتش هم به مشکل برمی خورد، وقتی یک مداح چنین حرفی میزند به طور ضمنی این عمل غلط را تأیید کرده است.
به قول شاعر:
دلم قربانی آن سر که با خنجر کند بازی / به روی نیزه دست افشان، رود تا سر کند بازی
مرا روزی خور خوان خسان کردند و میترسم / در این بازار، زر با حرمت بوذر کند بازی
چو واعظ پایبند صحبت خود نیست، جادارد / که حرمت بشکند، محراب با منبر کند، بازی
خدا فرمود: با جبرائیل دنیا جای بازی نیست / که با انگشتری، یک لحظه پیغمبر کند بازی
مرا در دل به گاه مرگ این یک آرزو باقی است / که ابراهیم دل با آتش محشر کند بازی
خلاصه بگویم، فن مداحی این است که مداح از همه علوم بداند، عربی بلد باشد، چرا که همه کتابهای ما یا ترجمه عربی شده یا از عربی ترجمه شده است.
مداح باید بتواند از این کتابها استفاده کند. الان متأسفانه اگر کتاب نفس المهموم را جلوی بسیاری از مداحان بگذارید نمیتوانند بدون غلط از رویش بخوانند. یا کتاب «قَمْقامِ زَخّار وَ صَمْصامِ بَتّار» فرهاد میرزا معتمد الدوله، این کتاب هم کتاب باارزشی است، اما چند نفر با آن آشنا هستند یا میتوانند از رو بخوانند. متأسفانه مداحان ما با کتابهای مرجع آشنایی ندارند.
من جایی برای آزمون و تست رفته بودم، به یک نفر گفتم چه کتاب مقتلی خوندی گفت جلد یک و دوی گلچین احمدی، گفتم آن کتاب ده جلد است باید همهاش را میخواندی اما این مقتل نیست. پرسیدم دیگر چه خواندی گفت لهوف گفتم معنی لهوف را میدانی گفت احتمالاً جمع لحاف است، یعنی این بنده خدا اصلاً کتاب را نمیشناسد و فقط یک چیزی شنیده است.
وقتی یک نفر حتی معنی نام کتاب را نمیداند، چطور میخواهد از این کتاب برای مردم نقل کند. به همین دلیل است که میگویم مداح باید با علوم مختلفی که با مداحی در ارتباط است مانند عربی، علم رجال، صرف و نحو و غیره تا حدودی آشنایی داشته باشد.
باید با راویان صحیح حدیث و جاعلان حدیث آشنایی داشته باشد تا دچار اشتباه نشود، ما حتی در برخی از کتب حدیثی، احادیث جعلی داریم، مداح باید حواسش به این مسائل باشد، هر حرفی را نقل نکند هر مطلبی که از هر کتابی خواند بلافاصله برای مردم بازگو نکند، کتب مرجع را بشناسد، احادیث و روایات معتبر را بشناسد و از آنها استفاده کند. مداحی که با کتاب و مطالعه سروکار ندارد و محل رجوعش سرچ گوگل است به درد مداحی نمیخورد.
توانمندی در این بخش از فنون مداحی شاید از هر بخش دیگری مهمتر و واجبتر است، اگر مداح به لحاظ موسیقی و فن خواندن چندان هم حرفهای نباشد قابل تحمل است اما اینکه حرف بیسند و مدرک بزند و اطلاعات غلط به مردم بدهد با هیچ چیز قابل جبران نیست. البته فنون خواندن و زیبا خواندن هم در جای خود مهم است. ما یک مجموعه آموزشی با عنوان الحان الذاکرین تهیه کردیم که شامل هزار صفحه کتاب و ۷۲۷ ساعت نغمات با ذکر نام دستگاه، آواز یا گوشه مناسب میباشد.
ده هزار نسخه از این مجموعه در سال ۷۰ به فروش رفت. در گذشته اینقدر جلسات مداحی زیاد نبود، شاید در یک روستا یا شهر سالی ده یا بیست روز مجلس مناسبتی محرم یا ماه رمضان بود و تمام میشد. اما الان به هر مناسبتی مجالس برگزار میشود، این شرایط جدید میطلبد که علم و آمادگی مداح هم صد برابر قبل شود. البته بعضی از مناسبتهایی که جدیداً باب شده هم جای تردید دارد و مداحان باید حواسشان به این مناسبتسازیها باشد. آیا اینها را امام صادق (ع) گفته امام باقر (ع) گفته، خب اینها بدعت است.
مداح باید حواسش به این موضوعات باشد و درگیر بدعتها و رسم و رسوم من درآوردی نشود. باید مداحان و علمای تراز گذشته را الگوی خود قرار بدهیم، آنها چطور رفتار کردند ما هم راه آنها را برویم، نقل است به مرحوم قاضی نور الله شوشتری ایراد گرفتند، سه سال منبرش را تعطیل کرد رفت تحقیق و مطالعه کرد حتی به هند رفت و در یک کتابخانه در هند منبع حرفی را که راجع به امام حسن عسکری (ع) زده بود پیدا کرد، برگشت و به مردم گفت این سند حرفی است که من درباره امام زدم، این شیوه و رفتار اهمیت مساله را میرساند، ضمناً سختی کار را هم میرساند. مداح باید وقتی حرفی میزند معتبر باشد، باید طوری حرف بزند که مردم بتوانند روی حرفش حساب کنند و بدانند که حرف بیخود و بیسند نمیزند.